کد مطلب:304403 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

تفاوت بین پاداش و کیفر (بهشت و جهنم)
جهنّم و عذابهای آن و به تعبیر دیگر، كیفر و مجازات گنهكاران، بر اساس استحقاقی است كه خود، در مدّت زندگی با نیّت بد و پلید و كارهای ناروای خویش پایه گذار آن بوده اند:

وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ. ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ اَیْدیكُمْ وَ اَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلّامٍ لِلْعَبیدِ. [1] و [به گنهكاران] خواهم گفت: بچشید عذاب سوزان را. این عقوبت به سبب كار و كردار پیشین شماست؛ و گرنه، خداوند هرگز نسبت به بندگان خود بیدادگر نیست.

اِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرصاداً. لِلطَّاغِینَ مَئآبا. لابِثینَ فیها اَحْقاباً. لا یَذُوقُونَ فِیها بَرْدَاً وَ لا شَراباً. اِلّا حَمیماً وَ غَسَّاقاً. جَزآءً وِفاقاً. [2] [آری،] جهنّم [از دیر باز كمینگاهی بوده [كه]برای سركشان، بازگشتگاهی است، روزگاری دراز در آن درنگ كنند؛ در آنجا نه خنكی و نه شربتی، جز آب جوشان و چركابه ای؛ كیفری مناسب با جرم آنها.

امّا بهشت و نعمتهایی كه پاداش نیكوكاران است، ریشه در تفضّل الهی دارد؛ یعنی كارهای نیك و بدی كه انسانها در دنیا انجام می دهند، به وسیله اعضای بدن و نیروها و سرمایه هایی است كه آفریدگار توانا در وجودشان به امانت سپرده است. چنانكه آدمی این امانتها را بر وفق رضای خداوند به كار گیرد، او را انسان نیكوكار می دانند؛ امّا در برابر كارهایی كه انجام داده است، نسبت به خداوند، هیچ گونه حقّی پیدا نمی كند؛ چرا كه خدای تعالی، آفریننده اوست و هر چه دارد، هستی و كمالاتش از آنِ خداوند است. بنابراین، آفریده ای كه همه چیزش از خداست، كارهای نیكی را كه انجام داده است، به وسیله نیروها و استعدادها و سرمایه هایی بوده كه آفریدگارش در اختیار او قرار داده است. بدین روی، هیچ گونه استحقاقی در برابر كارهای نیك خویش ندارد، و اگر پروردگار كریم به افراد با ایمان و درستكار جزای نیك می دهد، آن هم به طور مضاعف و چندین برابر است؛ و یا اینكه از لغزشهای بندگانش می گذرد و از بهشت رحمت و نعمتهای بی زوال آن برخوردار می سازد، كه از تفضّل او مایه می گیرد، نه از استحقاق بندگان.

اِنَّ لِلْمُتّقینَ مَفازاً. حَدائِقَ وَ اَعْناباً. وَ كَواعِبَ اَتْراباً. وَ كَأساً دِهاقاً. لا یَسمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا كِذّاباً. جَزآءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساب. [3] مسلماً پرهیزكاران را رستگاری است؛ باغچه ها و تاكستانها و دخترانی همسال با سینه های برجسته، و پیاله های لبالَب. در آنجا نه بیهوده ای شنوند، و نه یكدیگر را تكذیب كنند. این است پاداشی كه از پروردگار تو؛ عطایی از روی حساب.

خداوند در كیفر سركشان می فرمایند: «جَزآءً وِفاقاً؛ این عذاب، در خور كردار و جزای اعمال آنان است»؛ نه عین كردار و اخلاق سركشان است و نه غیر آن؛ بلكه كیفری است موافق با كردارشان، چونان اثر و معلول و عَرَض كه موافق با مؤثّر و علّت و جوهر است. و در پاداش پارسایان و نیكوكاران نیز تعبیر «جزاءً» را آورده، با این تفاوت كه كلمه «ربّ» را كه مظهر علم و قدرت و حكمت الهی است، با اضافه به ضمیر مخاطب - كه مقصود شخص پیامبر اكرم است - همراه با تعبیر «عطاءً» آورده، و به جای كمله «وفاقاً»، «حساباً» را آورده، برای اینكه جلوه ای از فضل خدا را به عنوان ریشه و اساس پاداشهایش بنمایاند؛ یعنی قدرت پروردگار با حساب و تقدیر حكیمانه اش پاداش را بیش از آنچه هست، می افزاید و پرورش می دهد. گویی نیّتهای پاك و كارهای شایسته آدمی، بذرهای پاكیزه ای است كه در سرزمین وجود او پاشیده می شود و خداوند كریم، با فیض و فضل خویش و حسابی مقدّر و منظّم، آنها را می پروراند و بر ثمراتش می افزاید و چندین برابر می كند:

مَنْ كَفَرَ فَعَلَیْهِ كُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِاَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ. لِیَجْزِیَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ. [4] هر كه كفر ورزد، كفرش به زیان اوست، و كسانی كه كار شایسته كنند، فرجام نیك را به سود خودشان آماده می كنند، تا خدا كسانی را كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده اند، به فضل خویش پاداش دهد.

علی(ع) در توصیف حق فرموده است:

پس حق در مرحله سخن و تعریف و توصیف، از همه چیز گسترده تر است؛ ولی هنگام عمل، دایره ای كوچكتر و گستردگی كمتری دارد. هیچ كس را بر دیگری حقّی نیست؛ مگر اینكه آن دیگری را نیز بر او حقّی ثابت است.

[حق همیشه دو طرف دارد] اگر قرار بود حق به سود كسی باشد كه در برابر، دیگران را بر ذمّه او حقّی و مسئولیتی نباشد، ذات مقدّس پروردگار بود، نه آفریده های او؛ و این ویژگی، به علّت قدرت او بر بندگان و عدالتش در اموری است كه فرمان حق در آنها جریان دارد؛ ولی او، حقّ خود را بر بندگان و وظیفه آنها را چنین قرار داده است كه او را عبادت و اطاعت كنند و در برابر، پاداش آنان را بر خود حقّی قرار داد و این، تفضّلی از او بر بندگان است، نه به سبب استحقاق آنان، «وَ لكِنَّهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَی الْعِبادِ اَنْ یُطیعُوهُ وَ جَعَلَ جزاءَهُمْ عَلَیْهِ مُضاعَفَةَ الثَّوابِ تَفَضُّلاً مِنْهُ وَ تَوَسُّعاً بِما هُوَ مِنَ الْمَزیدِ اَهْلُهُ». [5] .

امام علی بن الحسین(ع) در مقام تعلیم كرامتهای اخلاقی به عاشقان حقیقت و تشنگان زلال معرفت آموخته تا در پیشگاه خداوند، چنین مناجات كنند:

اَللَّهُمَّ اِلی مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ وَ اِلی عَفْوِكَ قَصَدْتُ وَ اِلی تَجاوُزِكَ اِشْتَقْتُ وَ بِفَضْلِكَ وَثِقْتُ وَ لَیْسَ عِنْدی ما یُوجِبُ لی مَغْفِرَتَكَ وَ لا فی عَمَلی ما اَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَكَ وَ مالِی بَعْدَ اَنْ حَكَمْتُ عَلی نَفْسِی اِلّا فَضْلُكَ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ. [6] خدایا! به سوی آمرزش تو كوچ كرده ام، و به سوی عفو تو آهنگ نموده ام، و به گذشت تو مشتاق شده ام، و به فضل تو اعتماد كرده ام؛ در صورتی كه موجبات مغفرت تو نزد من نیست و چیزی كه به وسیله آن سزاوار عفو تو گردم، در كردار من نیست؛ و پس از این حكم كه من خود درباره خویش راندم، جز فضل و احسان تو سرمایه امیدی ندارم. پس بر محمّد و آلش رحمت فرست و بر من تفضّل فرمای!


ای كریم و ای رحیم سرمدی

در گذار از بَدْ سِگالان این بدی


ای بداده رایگان صد چشم و گوش

بی زِ رَشْوَتْ بخش كرده عقل و هوش


پیش از استحقاق بخشیده عطا

دیده از ما جمله كفران و خطا


ای عظیم، از ما گناهانِ عظیم

تو توانی رحم كردن در حریم


ما ز آز و حرص، خود را سوختیم

وین دعا را هم ز تو آموختیم [7] .



[1] سوره آل عمران، آيه 182 - 181.

[2] سوره نبأ، آيه 26 - 21.

[3] سوره نبأ، آيه 36 - 31.

[4] سوره روم، آيه 45 - 44.

[5] شرح نهج البلاغة، ابن ميثم، خطبه 207.

[6] صحيفه سجّاديه، دعاي مكارم الأخلاق.

[7] مثنوي، دفتر سوم، بيت 2215 - 2211.